مرزبان با غیرت

17 اسفندماه سال 1387 ستوانیکم سید نورخدا موسوی دلاوری که سینه سپر کرد در مقابل گروهک ملعون ریگی که این را میتوان از چهره معصومانه اش دید  .

برادری که رد گلوله گروهک ملعون ریگی را می توان روی پیشانی اش دید، "نور خدا" اسطوره ی پاسداشت کیان مملکت است، اسطوره حفظ خاکی که برایمان بیش از همه دنیای خاکی می ارزد.

وقتی قرار بر نوشتن است از اسطوره و الگو و نمونه گاهی قلم هم واهمه دارد از سقوط در عمق شعارزدگی و استیصال؛ ولی اینجا باید نوشت تا همه به احترام این مرد قیام کنند، مردی که برای خودش اسطوره ای است خاموش..

 

 برای رفتن تا منزل جانبازی که عنوان "جانباز 100 درصد" را یدک می کشد باید با پای دل رفت، پایی که سکوت نمی شناسد و بی محابا می رود برای گفتن از احساسی که در عمق جان یک خانواده رخنه کرده است، احساسی که بی اندازه دوستش دارد و همین احساس هزاران علامت سوال را در ذهنمان کاشته است.

 

اینجا مردی به آسمان خیره شده است...

 

اینجا اسطوره ای روی تخت دراز کشیده و به آسمان خیره شده است و با نگاهش نجوا می کند، جانباز 100 درصد "سید نورخدا موسوی منفرد"

می گویند هر روز از هر جای ایران دوستان و آشنایانی به نیت زیارت " این اسطوره " می آیند!

 

مرزبان با غیرت

آیا میتوانی خود را جای این جانباز بگذاری،میتوانی خودت را جای همسر و فرزندان این جانباز بگذاری؟

بخاطر امنیت ما و شما به این روز افتاده

وقتی داشت دفاع میکرد براش مهم نبود

که با چه سنی و با چه اعتقادی توی این کشور دارن زندگی میکنند

فقط میخواست ماها راحت و امن زندگی کنیم

فهمش آسونه و درکش کار سختی نیست.

8ساله به این روز افتاده

این متن و این مطلب به احترام این مرزبان باغیرت،برادرم سید نورخدا موسوی بدان گذر زمان هیچگاه فداکاریت برای این خاک از یادها نبرده و همیشه در قلب ما میمانی و اسلحه ها را همکاران و برادرانت مانند ما مسلح کردیم و به دست گرفته ایم که خواب را از چشمان اشرار مسلح و برهم زنندگان نظم این میهن اسلامی بگیریم.

 شهید علی اصغر احمدی

سایت شهدا ناجا

علی اصغر احمدی